جدول جو
جدول جو

معنی اتی کو - جستجوی لغت در جدول جو

اتی کو
آنطور که همانطورکه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اتیکت
تصویر اتیکت
برچسب، کنایه از آداب معاشرت
فرهنگ فارسی عمید
قصبه ای است در ساحل چپ رود خانه زرافشان در بخش زرافشان ایالت ترکستان، این قصبه در 160هزارگزی جنوب غربی سمرقند واقع است، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
خداوند پدر من است، نام دومین پسرشموئیل که با برادر به حکومت اسرائیل معین گردید
لغت نامه دهخدا
از سازهای ضربی چین و هند، طبلی است از یک استوانۀ چوبی مجوف که دو طرف آنرا پوست کشند و آنرا به اندازه های مختلف سازند، رجوع به مجلۀ موسیقی شمارۀ 29 دورۀ سوم بهمن 1337 هجری شمسی ص 38 شود
لغت نامه دهخدا
(لَ)
دهی از دهستان ییلاق است که در بخش قروۀ شهرستان سنندج واقع است و 260 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
عالم جغرافیائی لاطینی در قرن ششم یا هفتم میلادی. اوجغرافیای ممالک و مستعمرات روم را بنوشت لیکن امروزتنها قسمتی از آن کتاب در دست است. (قاموس الاعلام)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
شهر کوچک قدیمی در نواحی قریب رشید. (مراصد)
لغت نامه دهخدا
برادر نیک، دو تن بدین نام بودند: نخست نوۀ عالی و پسر فینحاس که همچو کاهن بزرگ در وفات عیلی جانشین او شد زیرا که فینحاس در جنگ هلاک شده بود. دوم پسر امریا و پدر صادوق. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
سیزدهمین از اولوس جغتای در ماوراءالنهر ظاهراً از (708 - 709)، (ترجمه طبقات سلاطین اسلام لین پول ص 215)
لغت نامه دهخدا
(پِلْ لی کُ)
سیلویو. ادیب ایتالیائی. متولد در سالوس. وی مدت نه سال در زندان سپیل برگ بسربرد و در آنجا کتاب جانگداز ’حبس های من’ را نوشت. صاحب قاموس الاعلام ترکی گوید: پلیکو از ادبای مشهور ایتالیاست مولد 1789 میلادی و وفات 1854م. وی در شهر لیون علوم وقت را فراگرفت. در اوایل حال به معلمی زبان فرانسه اشتغال ورزید و سپس با جمعی از دوستان به قصد نشر افکار آزادی خواهی روزنامه ای تأسیس کرد و دولت اطریش آن را توقیف کرد. در همان اوقات چند تراژدی نیز بنوشت در سال 1820 میلادی هنگام ظهور حوادث و اختلال در ناپل و پیه من به تهمت دخالت در شورش و انقلاب توقیف و محکوم به اعدام شد ولی این مجازات به پانزده سال قایق رانی تبدیل گردید. او نه سال در اسپیلبرگ محبوس بود سپس رهائی یافت. وی زندانی شدن خود را بصورت داستانی بنگاشت و آن را به حبسیات من موسوم ساخت. در زندان چند تراژدی مأخوذ از تاریخ ایتالیا و چند منظومۀ دیگر بنوشت بعد از رهائی در کنج عزلت مشغول مطالعه شد. اکرم بک از ادبای معروف عثمانی اثر موسوم بزندانی شدن من را از ترجمه فرانسه بترکی ترجمه کرده است. (قاموس الاعلام ترکی). و نیز رجوع به پل لیکو شود
لغت نامه دهخدا
(اِ وْ)
خلیج عمیقی است در ایالت اسکوجیا (ارجیل). (قاموس الأعلام)
لغت نامه دهخدا
(اِ کِ)
کلمه فرانسوی مأخوذ از یونانی بمعنی گفتگو، سخنانیکه میان شخصیتهای یک نمایشنامه رد و بدل میشود. مهمترین بخش یک نمایش است. بنابر این فن دیالوگ نویسی را میتوان اساس کار درام نویسی دانست شخصیتهای هر درامی از طریق دیالوگ نموده میشوند و پرورش مییابند و اتفاقات خارج از صحنه به وسیلۀ دیالوگ بتماشاگران القا میشود. هر اثر ادبی را بصورت مکالمۀ بین دو تن یا بیشتر باشد نیز دیالوگ خوانند (مانند دیالوگها یا مکالمات افلاطون). (دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
فرانسوی برچسب، آیین دانی، آیین نوشته ای که روی کیسه ها یا شیشه های دوا و کالای بازرگانی برای تعین محتوی و وزن آنها می چسبانند بر چسب، رسوم و آداب در باری تشریفات، رسوم و آداب در زندگی اجتماعی و رفتار با مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتو کش
تصویر اتو کش
آنکه جامه ها را اتو میکشد و صاف میکند آنکه شغلش اتو کشیدن است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتیکت
تصویر اتیکت
((اِ کِ))
برچسب، رسوم، تشریفات
فرهنگ فارسی معین
برچسب، آداب دانی، تشریفات، دیسیپلین
فرهنگ واژه مترادف متضاد
از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزارجریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
نام قلعه ای قدیمی که خرابه های آن در شمال غربی دهکده ی پلور
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی گیاه خودرو و هرز
فرهنگ گویش مازندرانی
یک بار کوبیدن، جداسازی دانه های گندم از ساقه و خوشه با چوب
فرهنگ گویش مازندرانی
کوه سفید، منطقه ای در سوادکوه، منطقه ای در کردکوی
فرهنگ گویش مازندرانی
یکبار یک دفعه، یک زمان
فرهنگ گویش مازندرانی
مقداری، کمی
فرهنگ گویش مازندرانی
پس از مدتی، پس از چندی
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از دهستان گلیجان ییلاقی تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
شبانه، در شب
دیکشنری اردو به فارسی